نماوا

پادکست
توسعه به مثابه ورود به میدان عمل
(سجاد کریمزاده)
میهندوستی گسست ناپذیر
مهندس احمد آل یاسین از آن دست پژوهشگرانی است که بیش از آن که از مسیر تئوری توسعه به مفاهیم توسعه نزدیک شده باشد، به واسطه مسئولیتهای اجرایی گوناگون پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ با مفاهیم و مقتضیات توسعه آشنا شده و آسیبهای توسعه در ایران را از نزدیک لمس کرده است. اجرای چندین پروژه بزرگ مربوط به توسعه منابع آب مانند سدهای انحرافی؛ سدهای مخزنی دز؛ کارون یک و تنظیمی دز؛ ۱۴۰ هزار هکتار شبکه های آبیاری و زهکشی دز و گتوند؛ تولید، انتقال و توزیع ۱۵۰۰ مگاوات برق از یک سو؛ همچنین تجربه کار در فضای سیاسی قبل و بعد از سال ۱۳۵۷ و تمایزات این دو دوره سیاسی و همچنین چالشهای فضای انقلابی از سوی دیگر، آل یاسین را در موقعیتی قرار داده که درکی بیواسطه از موانع و مسائل توسعه در ایران به دست آورد. از ایشان چند جلد کتاب در زمینه توسعه ایران منتشر شده است که عموما حاصل اضافه شدن تجربیات آل یاسین از مدیریت پروژههای عمرانی به پژوهشهای ایشان است. مهمترین آثار ایشان کتابهای بحران آب، ایران و شاخص های جهانی توسعه، سبب شناسی توسعه نیافتگی در ایران و تاریخچه برنامهریزی توسعه در ایران است. به سبب همین پژوهشها مجموعه ایران پایدار در آبان ماه ۱۴۰۱ گفتگویی با مهندس آل یاسین ترتیب داده است تا مخاطبان با نظام فکری، دغدغهها و ایراندوستی یکی از نخبگان توسعه در ایران آشنا شوند.
عقلانیت حلقه گم شده توسعه در ایران
فراتر از حس میهن پرستی و علاقه ای که او به آبادانی ایران نشان میدهد و عمری که در این راه صرف کرده، تجربیات او درسهای بزرگی برای هر سیاستگذار یا سیاستپژوه توسعه را در دل خود جای داده است. بدون توجه به این گنجینه دانش و تجربیات بیواسطه افرادی مانند آل یاسین احتمالا برنامههای توسعه و پیشرفت ایران با چالشهای نامرئی مواجه میشوند که احتمالا هیچ تئوریسین و سیاستمداری به اندازه آل یاسین و آل یاسینها توان فهم و تشریح آنها را نخواهند داشت.
آنچه آل یاسین از مقایسه کارگاههای پیمانکارهای ایرانی با پیمانکارهای خارجی برداشت کرده بود، مسؤولیت پذیری؛ نظم و برنامهریزی دقیق کاری در شرکتهای خارجی و پروژههایی که اجرا میکردند در مقایسه با بینظمی، فقدان اخلاق حرفه ای و گفتمان سنتی حاکم بر برخی شرکتهای پیمانکاری ایرانی در دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۱۳۴۰ است. اگر بخواهیم ترجمانی جامعهشناختی از صحبتهای آل یاسین عرضه کنیم او در واقع مفهوم وبری عقلانیت ابزاری را مد نظر دارد. نمیتوان پروژه عمرانی و به طریق اولی توسعه را در دستور کار داشت، اما تصمیمسازی و اجرای پروژهها را منوط و مشروط به این نوع از عقلانیت نکرد. آنچه از سخنان آل یاسین بر میآید این است که کنشهای توسعهای مبتنی بر محاسبات عقلانی در دوران پیش از انقلاب در حال شکلگیری بوده است به گونهای که علیرغم ضعفهای موجود اما افراد شایستهای که به دنبال کار خالصانه و به دور از منافع شخصی بودهاند مانعی پیش روی خود نمیدیدهاند. اما این رشد عقلانیت در دوران پس از انقلاب ادامه پیدا نکرده است. این برداشت از تاریخ شفاهی که آل یاسین راوی آن است از آن روی اهمیت خود را بیشتر نشان میدهد که به پروژههای بی حاصلی رجوع کنیم که تنها پس از اجرای آنها مشخص شده که چیزی جز هدر دادن منابع ملی و آسیبهای جدی به محیط زیست به همراه نداشتهاند. شاید نزدیکترین تجربهای که بیش از همه به فضای فعالیتی آل یاسین نیز نزدیک باشد، پروژه سد گتوند و فرایند خشک شدن دریاچه ارومیه؛ تخلیه آبهای زیرزمینی و بسیاری طرح های اجرا شده فاقد توجیه اجتماعی؛ اقتصادی و فنی باشد. پروزه سد گتوند پروژهای است که کارشناسان از آن با عنوان فاجعه یاد میکنند. پروژهای ناموفق و خالی از هرگونه عقلانیت که طبیعتا برای فردی مانند آل یاسین با آن گذشته درخشان در خوزستان رنجی دو چندان را به همراه دارد.
بازتولید استبداد در فرهنگ عمومی عامل توسعه نیافتگی
آل یاسین مهمترین عامل وضعیت موجود در ایران را در دل فرهنگ و تاریخ ایران جستجو میکند. به باور او وضعیتی که ایران امروز را ساخته و مسائل مبتلا به آن را باعث شده است، ریشه در تاریخ طولانیای از بازتولید استبداد در ایران و روحیه انفعالی، دروغ، تملق و چاپلوسی در میان بیشتر مردم دارد. او همچنین نقش عوامل ایدئولوژیک را هم از نظر دور نمیدارد. به باور او یک گزاره مذهبی از جانب امام محمد غزالی آن چنان اثر منفیای در تولید علم در ایران داشته است که به مدت ۸ قرن اندیشیدن در ایران کاملا متوقف شده است. اگرچه این زوال اندیشه را نمیتوان تنها به یک فتوای فقهی مربوط دانست و بی شک عوامل بسیار دیگری نیز در این خاموشی اندیشهورزی و کم رنگ شدن نظامهای علمی در این دوران نقش داشتهاند، اما نگاه چند وجهی آل یاسین به عنوان مهندسی تکنوکرات که تمام عمر خود را در راه به سرانجام رساندن پروژههای توسعهای زیرساختی بوده، قابل ستایش است. او علل و عوامل نزدیکتری مانند فقدان پارادیم توسعهخواهی در دوران معاصر و بخصوص پس از انقلاب را نیز در ایدئولوژی جستجو میکند. آل یاسین هنگام صحبت از تحولات انقلاب ۱۳۵۷ و اثرآن بر سازوکارها و فرآیندهای سیاستی و عمرانی، بیش از هر چیز بر ایدئولوژیهای ضد امپریالیسم اشاره میکند که کالای رایج روزهای انقلاب و سالهای ابتدایی پس از آن بوده است. تفکری که خود را در مقابل امپریالیسم قرار میدهد، خواه ناخواه به سمت راهبرد خودکفایی در اقتصاد سوق مییابد. اتفاقی که از نظر فردی مانند آل یاسین که به خوبی با کمبودهای مادی و طبیعی سرزمین ایران آشناست، اتفاق مبارکی نیست.
سیاست دستوری به دور از محاسبه و توسعه نیافتگی
البته انتقادات او به نظام برنامهریزی در دوران پس از انقلاب به این معنا نیست که او نگاهی کاملا رمانتیک و با حسرت نسبت به پیش از انقلاب داشته باشد، او به نوع برنامهریزی و گفتمان حاکم بر دوران پهلوی و نوع نگاه شخص محمدرضا شاه به توسعه انتقاداتی را وارد میداند. به گفته آل یاسین، مهمترین ایراد و مانع توسعه پیش از انقلاب وجود بوروکراسی ناکارآمد بوده است. تا جایی که او نقل میکند که برای گرفتن اعتبارات لازم جهت پیشبرد پروژههایی که مدیریت آن را برعهده داشته، ناچار به روشهای غیرمعمولی متوسل شده است. او همچنین انتقاداتی را به شخص محمدرضا شاه پهلوی وارد میداند. از نظر آل یاسین رضا شاه و محمدرضا شاه هر دو دیکتاتور و مستبد بودهاند و به طور خاص محمدرضاشاه بیش از آنکه مبتنی و متکی بر برنامهریزی و سیاستگذاری کارشناسی شده به پیشبرد توسعه کمک کند، با پول پاشیهای بی حساب و کتاب و بی توجهی به مقتضیات فنی و تکنیکی توسعه تا حد زیادی منابع حاصل از فروش نفت با قیمت بالا را به هدر داده است. در حالیکه برنامه چهارم توسعه پیش از انقلاب نقطه درخشان تاریخ توسعه در ایران است، با بالا رفتن قیمت نفت طی برنامه پنجم به یکباره توسعه از مسیر عقلانیت خارج میشود. سوال مهم و اساسی و درس بزرگ روایت آل یاسین از برنامههای توسعه درست در همین نقطه خود را نشان میدهد. برنامهریزی جهت توسعه صرفا با تصمیمات دستوری و اتکای صرف به منابع حاصل از فروش مواد خام امکانپذیر نیست. اما عدم عقلانیت در برنامهریزی علیرغم وجود چنین تجربههای تلخی که به باور آل یاسین علت انقلاب ۱۳۵۷ بوده است، در دوران پس از انقلاب با شدتی به مراتب بیشتر ادامه یافته است؛ و در چنین نقطهای است که دوران پهلوی برای آل یاسین وجهی نوستالژیک پیدا میکند. او معتقد است با وجود تمام کمبودها، چالشها، فساد اداری و بوروکراتیک و ناکارآمدیهای دوران پهلوی، در این دوران برای نخبگان توسعه خواه امکان کار کردن وجود داشته است؛ اما این امکان در دوران پس از انقلاب از امثال آل یاسین گرفته شده است.
آل یاسین به عنوان مهندسی کارکشته و میهندوست، بیش از هر چیز نگران سرزمین و زیستپذیری آن است. اگرچه پس از انقلاب به حاشیه رانده میشود و از «ساختن» به عنوان کاری که عمر خود را وقف آن کرده دور می ماند، اما بیش از خود و منافع شخصی، دل نگران است که نظام سیاسی از منابع سرزمین به خوبی «محافظت و صیانت» نکرده است. او با پیش کشیدن بحران آب به عنوان جدیترین مسئله ایران درکتابی به همین نام در سال ۱۳۸۳ به دنبال اثبات همین نکته است. بیبرنامگی در توسعه و اتخاذ تصمیماتی به دور از درک اقلیمی و جغرافیای طبیعی سبب بروز وضعیت بی آینده ایران شدهاند.
نقش روشنفکر: عالم بی عمل یا کنشگری فعال
فارغ از نقش دولت در به وجود آمدن توسعه نیافتگی؛ او از انفعال جامعه روشنفکری نیز گلهمند است. به گفته او روشنفکران جسارت لازم برای رفتن به مقابله با توسعه نیافتگی را نداشتهاند و هزینههای لازم برای قرار گرفتن کشور در مسیر توسعه را نپرداختهاند. اگرچه تلاشهای جسته و گریختهای صورت گرفته است؛ اما کنشگری روشنفکران به باور آل یاسین به اندازه کافی منسجم و اثربخش نبوده است. او روشنفکران حال حاضر را با افرادی مانند محمدعلی فروغی و قوام السلطنه مقایسه میکند که با تمام قوا برای مدرنیزاسیون ایران کوشیدهاند در حالیکه نخبگان قشر روشنفکری حال حاضر ایران، تنها مباحثی را به شکل تئوریک مطرح میکنند. آل یاسین البته منکر اهمیت این مباحث نیست؛ اما این مباحثات را کافی نمیداند. او معتقد است این مباحثات آکادمیک و تئوریک راه به توسعه نمیبرند و صرفا در میان عدهای معدود از روشنفکران و طرفداران و همفکرانشان میچرخد و از این دایره خارج نمیشود. به همین سبب است که او به گفته خود چندسالیست از چنین مجامعی دوری جسته و به دنبال راهی برای نشان دادن عوامل توسعه نیافتگی بر پایه واقعیتهای تاریخی و ارائه راهبردهایی برای توسعه است.
روایت آل یاسین از ایران و وضعیت کنونی و مسائل ایران اگرچه ممکن است خالی از بحثهای فنی علوم انسانی باشد، اما تجربههای زیسته یک مهندس دغدغهمند و وطندوست است که گامهای مهمی در جهت پیشرفت و آبادانی کشور برداشته است. همچنین تاریخی از چالشها و فرصتهای توسعه در گنجینه دانش و تجربه آل یاسین نهفته است. مهندسی که آنگونه که خود عنوان میکند «در کارگاه میاندیشد» و نه در عالم انتزاع.
نسخه صوتی این گفتگو در کانال تلگرام و سایت ایران پایدار و نسخه تصویری آن درکانال آپارات و یوتیوب ایران پایدار در دسترس است.
4 پاسخ دادن به “ایران به روایت احمد آلیاسین”
این حرکت عظیم منطقی و جامعه ساز را به همه
کسانی که در این مسیر گام برداشته اند تبریک میگویم.
بنظرم جامعه ما نیازمند شناخت مسائلی است که باعث عقب ماندگی، کند شدن حرکتهای توسعه ساز
انحرافات جریانها ی جامعه ساز و درس گرفتن از آنها میباشد.این مهم در این کار عظیم نمایان شده
و مسیر را چراغانی مینماید تا کمتر اشتباه صورت پذیردو سیاسیون و تصمیم گیرندگان را از خواب بیدار نموده و یکبار دیگر در جهت ساختن یک جامعه فراکنشی که بر پایه های محکم اندیشه،تجربه،اگاهی،مسئولیت پذی ،جهانی نگری،
گامهای سازنده برداشته شود.به امید آن روز
از لطف و همراهی دوستانی چون شما سپاسگزاریم.
به امید پایداری ایران
امیدوارم خروجی این پروژه که کم نظیره در تاریخ ما، در خدمت شکوفایی مجدد و آبادانی و توسعه پایدار کشورمون قرار بگیره که نیازمندی اون خویشتن شناسی ایرانی، ایران شناسی مردمی و سرزمینی و حضور شایستگان و شنوایان و بینایان حقیقت و البته دلسوزان ایران در حاکمیت است.
در بخش هویت شناسی مان و ایران شناسی مان شما رفیق راهمان شده اید.
اکنون هزاران بار و در آینده ایران میلیون ها بار صمیمانه قدردانتان هستیم.
دست مریزاد.
از مهر و همراهی دوستانی چون شما سپاسگزاریم و امیدواریم همانطور که فرمودید خروجیهای این پروژه بتواند در خدمت به شکوفایی ایران اثرگذار باشد.